سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولایت،شهدا،بسیج

shahriha-ali3

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد

آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید

اشک شبش به غربت روزش گواه بود

دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود

هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب

حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

وقتی که از محاسن او می‌چکید خون

عباس را به صورت بابا نگاه بود

«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون

رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

استاد سازگار

 


[ جمعه 93/4/27 ] [ 1:22 صبح ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

پیشاپیش فرارسیدن ایام فاطمیه رامحضرامام زمان(عج)ومقام معظم رهبری وتمام مسلمانان جهان تسلیت عرض می نمایم

 

امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم

 

هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم

 

هر چند گفته اند که آرام گریه کن

اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم

 

امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است

مانند ابرهای روان گریه می کنیم

 

هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم

با روضه های تازه جوان گریه می کنیم

 

تازه جوان و قد کمانی تعجب است

از غصه های قد کمان گریه می کنیم

 

داریم پای روضهءتان پیر می شویم

اما هنوز از غمتان گریه می کنیم

 

این خانهء غمی است پر از غربت بقیع

از داغ قبر های نهان گریه می کنیم

 

آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم

امشب برای مادرمان گریه می کنیم


[ سه شنبه 92/12/20 ] [ 9:47 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است . این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 

نام، القاب، کنیه‌ها

 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)

کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.

 

مادر و پدر

همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.

 

ولادت

 فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت:"شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

 

 

وصیت

 در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام)را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.

 

شهادت

 سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.

فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.

 

تغسیل و تدفین

 مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:

"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."

امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.

 

 


[ سه شنبه 92/12/20 ] [ 9:31 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

«سید علی خامنه ای ثروتمندترین رهبر دنیاست!
چرا که:
خونی که در رگ ماست
همه هستی مان
جان ناقابل مان
و مختصر آبرویی که داریم
همه و همه
از آن خامنه ای است
که با این کلکسیون
و با این همه ثروت
ویلا ندارد… بیت دارد…
خانه اش به جای فرش
عرش دارد و گلیم و چند تکه آسمان
همه چیز ساده است
مثل خانه زهرا(س)
مثل خیمه حسین(ع)
و حسینیه امام خمینی(ره) دارد
و چفیه دارد
و عصایی که چوبش از شجره طوباست
و دست مجروحی که ریشه در "کف العباس” دارد»
 
حقیقتا درست هم هست؛ آیت الله خامنه ای ثروتمند ترین فرد جهان است، چون میلیون ها بسیجی جان بر کف دارد. ثروتمند ترین است، چون در عین مظلومیت، پر ابهت ترین است. ثروتمند ترین است، چراکه در دل طبقه مظلوم و محروم جامعه جای ویژه ای دارد. ثروتمند ترین است، چون از سلاله زهراست(س). ثروتمند ترین است، چون جانش را، جانی که برای مسلمین جهان عزیزتر از آن نیست، در راه دین و قران، ناقابل می داند...
و براستی چه ثروتی بالاتر و با ارزش تر از دشمنی بندگان دنیا؟ دشمنی کسانی که آنقدر از مال مردم مظلوم دنیا خورده اند که به دایره تبدیل شده اند!؟ گزارش سایتی که وابسته به رژیم خونخوار اسرائیل است و متعلق به آمریکا، علیه ایشان، آیا ثروت محسوب نمی شود؟ دشمنی ساده لوحانی که ابهت استکبار چشمانشان را کور کرده چطور؟ یا آنها که کمر بر بندگی دنیا بسته اند؟
به راستی که رهبر معظم انقلاب ثروتمندترین رهبر جهان است...
 
ذکر خاطرات برخی از مسئولان:
 
1. خاطره ای از آیت الله العظمی جوادی آملی:
یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودیم که فرزندشان آقا مصطفی هم نشسته بود. وقتی که سفره پهن شد، ایشان به فرزندشان نگاهی کرده و فرمودند: «شما به منزل بروید». من خدمت ایشان عرض کردم که اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند که ایشان فرمودند: «این غذا از بیت‌المال است، شما هم میهمان بیت‌المال هستید اما برای بچه‌ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند» من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به ایشان عطا فرموده‌اند. (فارس:8703210909)
 
2. خاطره ای از حجت الاسلام ناطق نوری:
به خاطر دارم جناب آقای هاشمی رفسنجانی که با آقا آشنایی دیرین دارند و رفیق بودند، تصمیم به خرید قطعه زمینی داشتند و به ایشان نیز پیشنهاد کردند که اجازه بدهید یک تکه زمین هم برای شما بخریم. فرمودند: شما می‌دانید که من اهل این چیزها نیستم. این روحیه زهد و بی‌اعتنایی به مال دنیا در ایشان بارز بود. (جام جم آنلاین:100944936073)
 
3. خاطراتی از حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی:
الف) در یکی از سفر‌ها که پسر آقا با لباس غیر روحانی همراه من بود، به هر کدام از ما یک کارتن چینی هدیه دادند که خانم آقا از آن استفاده نکرده و گفته بود "این ظروف از سطح زندگی ما بالاتر است و نمی‌توانیم از آنها استفاده کنیم. (فرارو:49202)
ب) یک بار آقا به دیدن خانواده شهید رفته بودند و پدر شهید به ایشان گفت: من از شما می‌خواهم که پسرهای من را صاحب خانه کنی و می‌دانم که شما هر کاری را اراده کنید می‌توانید انجام دهید. ولی آقا در پاسخ می‌گویند من 4 پسر دارم که هیچ کدامشان خانه ندارند و نتوانسته‌ام برای آنها کاری کنم. (فرارو:49202)
 
4. جمله ای از حجت الاسلام و المسلمین رشاد:
تا به حال چندین بار قصد کرده‌ام با تلفن همراهم از کف پاره‌پاره و ترک‌ترک نعلین آقا عکس بگیرم تا مظلومیت و ساده‌زیستی «سید علی» را به دیگران هم نشان بدهم. (تابناک:121010)
 
5. خاطراتی از دکتر حداد عادل:
الف) در سال 60 در اوایل ریاست جمهوری شان، یک شب در خدمتشان بودم و صحبت می‌کردیم. صحبت طولانی شد و ایشان گفتند: شام پهلوی ما بمان! من تصور کردم مثل بقیه جاها، ایشان زنگی می‌زنند و میزی در خور رئیس جمهور چیده می‌شود، لکن دیدم ایشان به منزلشان زنگ زدند و پرسیدند: «خانم! فلانی امشب مهمان ماست، شام چه داریم؟» من نشنیدم خانم چه جواب دادند،‌ ولی حرف ایشان را شنیدم که گفتند: «عیبی ندارد، هرچه هست،‌بگذارید توی سینی و بفرستید. اگر هم کم است، یک مقدار نان و پنیر هم کنارش بگذارید.» شاید خانمشان فکر می‌کردند این خلاف احترام مهمان است، ولی ایشان گفتند: «طوری نیست، نگران نباشید.» تلفن که قطع شد و گوشی را زمین گذاشتند، گفتند: «شام به اندازه یک نفر بیشتر نداشتیم و خانم نگران بودند. گفتم اشکالی ندارد.» بعد از 10 دقیقه یک سینی آوردند که در آن غذای معمولی به اندازه یک نفر بود و کنار آن نان و پنیر و مختصری مخلفات دیگر گذاشته بودند. این وضعیت ذره‌ای برای ایشان مشکل و مهم نبود و خیلی طبیعی و راحت برخورد کردند. من در دلم خدا را شکر می‌کردم و الآن هم شکر می‌کنم که یک کسی به دنیا به این شکل نگاه و این طور زندگی می‌کند. (فارس:8905280017)
ب) خاطره‌ای از سالهای قبل از انقلاب نقل کنم که خود ایشان در زمان ریاست جمهوری شان برای من تعریف می‌کردند. ایشان می‌گفتند من و آقای هاشمی مدتی تحت تعقیب ساواک و در خانه‌ای در خیابان گوته مخفی بودیم. پولی نداشتیم و زندگی خیلی بر ما سخت می‌گذشت. سر کوچه ما یک مغازه بقالی بود که مایحتاج خود را از او می‌خریدیم و به قدری به او بدهکار شده بودیم که خجالت می‌کشیدیم برویم و از او تقاضای نسیه کنیم. (فارس: 8905280017)
 
6. خاطراتی از حجت الاسلام و المسلیمن احمد مروی:
الف) یا 14 سال قبل یکی از مسئولین که می‌خواست آپارتمانی به قیمت 20 میلیون تومان در تهران بخرد و نامه‌ای به من داد که به دست رهبری برسانم، نامه را که به آقا دادم نگاهی کردند و گفتند واقعا نمی‌شود این خانه را ارزان‌تر بخرد، اصلا چه لزومی دارد منزل 20 میلیون تومانی بگیرد (ا.ط:بیست میلیون آن زمان خیلی بود!!)، بعد به من گفتند "می‌ترسم در حکومت و جامعه ما طبقه جدیدی از مرفهین ایجاد شود که به بیت‌المال هم دست اندازی کنند ". (الف:63548)
ب)  آیت‌الله خامنه‌ای به برخی مسئولین تاکید می‌کردند که هدایایی که از خارجی‌ها می‌گیرید و گران قیمت است مال بیت‌المال است نه مال خودتان؛ برای مثال به یکی از معاونین وزرا یک بنز گران قیمت هدیه داده شده بود که آقا گفته بود اینها در برابر هدایایی است که از بیت المال می‌برید پس مال بیت‌المال است، هدایایی هم که به خودشان داده می‌شود را یا به آستان قدس می‌دهند یا پخش می‌کنند. یک بار یکی از سران عرب چهار یا پنج عبای گران قیمت به آقا داده بود و آقا عباها را به من داده و گفتند این را ببر قم بفروش از پولش 14 و یا 15 عبا بخر بده به طلاب.
ج) چند سال قبل شب عید فطر دفتر بودیم برای استهلال و کار‌های آن، نماز را به امامت ایشان خواندیم بعد از نماز گفتند افطار را برویم منزل ما و ما تعارف کردیم که نه اگرچه تمایل داشتیم که برویم ایشان اصرار کردند که نه بیایید منزل ما، ما هم رفتیم، سر سفره چای بود و نان و پنیر و ظرفی حلوا، ما با این غذا‌ها خودمان را سیر نکردیم که برای غذای اصلی جا داشته باشیم، به اشاره از خادم آقا که پیرمردی است پرسیدیم خبری است گفت نه همین غذاست.  وقتی آقا رفتند این خادم گفت خانواده آقا رفته‌اند مشهد و برای خانه یک ظرف بزرگ حلوا درست کرده‌اند افطار همین را هر شب می‌خوریم، درباره سحری پرسیدیم گفت "هر شب من یک آبگوشتی برای سحر بار می‌گذارم و سحر با آقا می‌خوریم". (الف:63548)
د) درس خارج از ایشان خیلی کار می‌برد به انصاف از درس‌های بسیار خوب حوزه هم است، یک بار به آقا عرض کردم آقا دوستان رادیو مایلند درس شما را پخش کنند و درس برخی از مراجع قم را هم پخش می‌کنند، پرسیدند آیا درس همه پخش می‌شود و این امکان برای همه است، گفتم نه مگر رادیو چه‌قدر ظرفیت دارد، بعد گفتند پس من هم نمی‌خواهم پخش شود. (الف:63548)
 
7. خاطره ای از فرید حداد عادل:
آقا خیلی کتاب دارند، خیلی کتاب به ایشان هدیه می‌شود و خیلی کتاب هم می‌خرند و خیلی کتاب هم می‌خوانند. اما این محیط کاملا ساده است. کف آنجا موکت است. هیچ تجملات خاصی در آن نیست. نه اینکه امکان آن نباشد بلکه رهبری اجازه ورود تجملات به زندگی خودشان را نمی‌دهند. یک وقت هم به مناسبت تولد پسرم، آقا را دیدم و ایشان در گوش یحیی ما ( محی‌الدین) اذان گفتند. حاج آقا مجتبی به ایشان گفتند آقا فرید دوست دارند از شما یک چیزی به یادگار داشته باشند. مقام معظم رهبری گفتند یادگاری چه باشد؟ حاج آقا مجتبی چون می دانست من دوست دارم یک انگشتری از آقا بگیرم توصیفاتی کرد. ایشان فرمودند: فهمیدم و انگشترشان را دادند. (تابناک:153832)
 
8. خاطره ای از سرلشکر رحیم صفوی:
یک روز که در منزل مقام معظم رهبری در خدمت ایشان بودم بحث ما قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از اقامه نماز در محضر ایشان، معظم له رو به من کردند و فرمودند: آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید. بنده در عین حال که این را توفیقی می دانستم، خدمتشان عرض کردم: اسباب زحمت می شود. مقام معظم رهبری فرمودند: نه! بمانید هر چه هست با هم می خوریم. وقتی سفره را پهن کردند و شام را آوردند، دیدم غذای ایشان و خانواده شان چیزی جز املت ساده نیست. من نیز بر آن سفره مهمان بودم و مقداری از همان غذای ساده را خوردم. (آوینی دات کام)
 
9. خاطره ای از مهندس حمید میرزاده:
در زمان ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه ای یک چک پنجاه هزار تومانی برای نخست وزیر وقت - مهندس میرحسین موسوی - ارسال می نماید و می فرمایند: این حداکثر پولی است که ممکن است از بیت المال در هزینه های شخصی بنده جابجا شده باشد، کمتر از این است ولی شما این مبلغ را به حساب خزانه دولت واریز کنید تا من مدیون بیت المال نباشم. (آوینی دات کام)


[ یکشنبه 92/12/11 ] [ 8:13 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

فرارسیدن ایام سوگواری سرور وسالار شهیدان را خدمت تمام مسلمانان تسلیت عرض می نمایم

 


[ چهارشنبه 92/8/15 ] [ 8:19 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]
لبنان

 

مسلمانان لبنان از گذشته‌های دور با‌ وجود حاکمیت مسیحیان و کنترل عزاداری از طرف حاکمان وقت، با‌ تأثیرپذیری از ایران و عراق هم‌چنان به عزاداری می‌پردازند؛ تداوم این عزاداری‌ها باعث‌شد تا دولت مسیحی لبنان در سال 1393 هجری قمری برابر با1973 میلادی روز عاشورا را برای اولین‌بار در تمامی نقاط لبنان و نهادهای دولتی، مؤسسه‌های ملی و بازار، تعطیل رسمی اعلام‌ کند.

عزاداری‌ مسلمانان لبنانی در سال‌های اخیر آن‌چنان به شیعیان قدرت‌ داده که توانستند در مقابل ارتش اسرائیل به خوبی مقاومت‌ کرده و در حمله تابستان 1385 این رژیم به لبنان، اشغالگران قدس را مفتضحانه شکست‌ دهند؛ این عزاداری‌ها همچنین باعث احیاء حق شیعه در مجلس و دولت لبنان شده ‌است.


اردن 

  در اردن نیز شیعیان روز دهم ماه محرم طبق سنت دیرینه به یاد امام حسین(ع) و یارانش، فقرا و مستمندان را اِطعام‌ می‌کنند؛ در این روز اغلب مسلمانان اعم از شیعه و سنی فعالیت‌های روزانه را تعطیل ‌می‌کنند و با اقتدا به ام‌سلمه که با شنیدن خبر شهادت امام (ع) ازکار شست‌وشو دست کشیده‌ بود آنان نیز از انجام امور این‌چنین اجتناب ‌می‌کنند؛ مسلمانان این کشور در شهر «موته» درکنار مزار شهید جعفر‌طیار به‌صورت رسمی به عزاداری‌ می‌پردازند.


عربستان

عربستان از دیگر کشورهای اسلامی است که علی‌رغم سخت‌گیری‌های وهابیون در مناطقی چون الأحساء، قطیف، حضرموت، حجاز و مدینه یاد امام حسین(ع) احیاء می‌شود و مردم به عزاداری می‌پردازند؛ در سال‌های اخیر محدودیت‌ها از طرف دولت عربستان کمترشده و گویا آزادی بیشتری جهت عزاداری اعطا‌شده ‌است.


ترکمنستان

سوگواری در منطقه «ترکمستان» نیز به قرن سوم هجری بازمی‌گردد، عده‌ای از خراسان به این منطقه مهاجرت‌کردند و در اوایل قرن سوم در بخارا و خیوه ساکن‌شدند؛ در دوران قدرت کمونیست‌ها مجالس عزاداری در منازل به‌صورت پنهانی برگزار‌می‌شد ولی بعد از فروپاشی شوروی سابق عزاداری‌ها آزادانه صورت‌ می‌گیرد.

همچنین در ترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان و قفقاز مراسم سوگواری حسینی با شکوه تمام برگزارمی‌شود؛ در این مراسم اهل سنت نیز حضور گسترده‌ای ‌دارند.


شبه‌قاره هند 

مسلمانان شبه قاره هند نیز در این ماه به سوگ امام حسین(ع) و یارانش می‌نشینند: مردم پاکستان از دوازده قرن پیش مراسم سوگواری سردار شهیدان را برپا می‌کنند؛ با وجود این ‌که در سال 1288 هجری شمسی مراسم عاشورا و اربعین از سوی استعمارگران انگلیس ممنوع اعلام‌ شد و در سال1361 پلیس پاکستان با استفاده از بلندگو را در حسینیه‌ها و تکایای شیعیان را غیرمجاز اعلام‌ کرد ولی هرگز موفق ‌نشد روند این عزاداری‌ها را متوقف ‌کند؛ در این راستا وهابیون این کشور نیز هرساله با به خاک و خون کشیدن عزاداران سعی‌دارند جلو این مراسم را بگیرند ولی با گذشت‌ زمان این عزاداری‌ها باعث غنای فرهنگ تشیع شده و خطبا، نویسندگان و شاعران فراوانی به ‌برکت این عزاداری‌ها پا به عرصه گذاشته‌اند.

غیرمسلمانان نیز به عزای حسین می‌نشینند

در کشور هند نیز هندوها و غیرمسلمانان با دیدن سوگواری‌ها و نوحه‌سرایی و محافل حزن متأثر‌شده و با مسلمین همراهی‌می‌کنند و حتی در بعضی شهرها و مناطق، هندوها ساختمان‌هایی ساخته و وقف امام حسین(ع) کرده‌ و به تقلید از مسلمین نام آن‌ها را حسینیه گذاشته‌اند و در آنجا به سوگواری می‌پردازند؛ یکی از نقاط مشترک عزاداری پاکستان و هند شرکت مسلمانان اهل سنت در عزاداری‌هاست.
نکته قابل‌توجه این‌‌که در پاکستان اهل سنت نیز به عزاداری می‌‌پردازند؛ همچنین در شهرهای کراچی، حیدرآباد، کوتری، تخته و میرپورخاص از ایالت سند، روز عاشورا و اربعین حسینی غذاهای مختلفی چون حلیم درست می‌کنند و بین عموم تقسیم می‌کنند؛ این در حالی است که در شهر کوتری با 95 درصد جمعیت اهل تسنن، در ایام عزاداری امام حسین مجالس باشکوهی برپا می‌شود و مردم در روز عاشورا به سوی امام بارگاه حرکت می‌کنند. 

 

در مجالس شیعیان هنگامی که عزاداری شروع می‌شود تمام شیعیان از خوردن و نوشیدن و سخن گفتن تا پایان مراسم خودداری می‌کنند و کسی که از این قانون تخلف‌کند، توبیخ می‌شود.


 
در سه کشور لکنهو، بنگال و بنارس که از کشورهای غیراسلامی هستند مسلمانان و دوستداران اهل‌بیت(ع) در ایام سوگواری محرم، خوردن و آشامیدن را به حداقل می‌رسانند و در مجالس سوگواری به هیچ وجه نمی‌خندند و شوخی ‌نمی‌کنند.
 
همچنین در حیدرآباد دکن مسلمانان و هندوهای غیر مسلمان در ایام محرم عزاداری می‌کنند و بزرگان و عزیزان قوم دست و پای خود را با زنجیرهای آهنی بسته و چند نفر از خدمت‌گزاران خود را می‌گمارند که سر این زنجیرها را بگیرند و آنان را مانند اسیران «به یاد اهل‌بیت امام حسین(ع)» به مجلس عزای امام حسین بکشانند.
 
 

محرم در جنوب شرق آسیا 

در بخش‌هایی از جنوب شرقی آسیا نیز مسلمانان هر ساله به سوگواری می‌پردازند؛ یکی از این کشورها اندونزی است که مردم آن در ماه‌های محرم و صفر از جشن عروسی و ازدواج خودداری می‌کنند و معتقدند که ازدواج در این دو ماه نحس و موجب زیان است.

در جزیره سوماترای اندونزی به عزای حسینی «تابوت»، در جاوه ماه محرم «سورا=عاشورا»، در آچه «ماه حسن و حسین» و در غرب سوماترا مردم پادانگ آن را ماه«تابوئیک» می‌نامند؛ در «پاری‌مان» در روز هفتم محرم نمادی از دست امام حسین(ع) که در گلدانی نهاده‌شده در معابر و خیابان‌ها گردانده‌می‌شود و مردم به یاد وقایع جانسوز کربلا اشک‌ می‌ریزند و صبح روز نهم محرم عمامه‌ای سفید‌رنگ که «توربان»نامیده‌ می‌شود به نشانه عمامه امام حسین(ع) تهیه‌شده و در مراسمی خاطراتی از فداکاری‌های سرور شهیدان بیان‌می‌شود.


سنگال

نحوه‌ عزاداری در سنگال به شکل سنتی است، برای مثال در شب عاشورا مردم سنگال غذایی مخصوص است که به همراه گوشت گاو، صرف می‌کنند. بعضی‌ها عقیده‌دارند که بعد از غذا باید بشقاب‌ها را روی سرگذاشت، سپس مراسمی مثل قاشق‌زنی که در زمان قدیم در ایران مرسوم بوده‌ است برپا می‌کنند.

زنان لباس مردان را می‌پوشند و کودکان روی صورت خود پودر می‌پاشند و در روز عاشورا که در زبان محلی به "تنخریب" معروف است به رقص و آواز می‌پردازند و از مردم کوچه و بازار تقاضای عیدی می‌‌کنند چون این روز را روز اول سال و عید می‌نامند  . مرثیه‌خوانی نیز در بین فرقه‌های تیجانیه و قادریه تا اندازه‌ای رواج دارد و واقعه عاشورا را از طریق نوارهای صوتی برای مردم تشریح می‌کنند و مرثیه‌خوانان معروفی که واقعه کربلا را به صورت نوار صوتی درآوردند می‌توان از این افراد نام برد. روز عاشورا در سنگال تعطیل رسمی است. در سنگال حسینیه، هیئت و یا فاطمیه وجود ندارد و مجالس سخنرانی‌های روز عاشورا در مساجد انجام می‌شود  .


 

عزاداری در تایلند به بیش از 400 سال می‌رسد

تایلند نیز از جمله کشورهایی است که مراسم عزاداری حسینی در آن به زمان‌های بسیار دور یعنی حدود چهارصد سال قبل بازمی‌گردد؛ شیعیان «بانکوک» حدود دو هزارنفر است که در دهه محرم به عزاداری می‌پردازند؛ عزاداری در این کشور از سال1908 توسط «سید مازندرانی» به‌صورت رسمی در آمد.


تاثیر فرهنگ عاشورا در کشورهای آفریقایی 

یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین کشورهای اسلامی آفریقا الجزایر است؛ روز دهم محرم در این کشور تعطیل رسمی است؛ استقلال الجزایر از استعمار فرانسه در سال1346 قیام شیخ عبدالقادر همراه پدرش محی‌الدین حسنی نمونه‌هایی از تأثیرات فرهنگ عاشورا در این سرزمین است. 

تونس از دیگر کشورهای آفریقایی است که مراسم ماه محرم در این کشور از ارزش خاصی برخوردار است؛ از زمان تسلط فاطمیان بر این کشور مذهب تشیع و سنت‌های آن از جمله مراسم سوگواری ایام عاشورا جزء آیین‌های ‌اجتماعی مردم قرارگرفت؛ عاشورا تا چندی قبل جزء تعطیلات رسمی این کشور بود ولی اکنون این‌گونه نیست؛ مردم تونس در عزاداری‌ها از خوردن غذاهای رنگین اجتناب‌می‌کنند و صبح عاشورا به مزار اموات سرمی‌زنند.


آوازه امام حسین(ع) خاور دور را نیز در نوردیده است

چین از کشورهایی است که شیعیان بومی، ایرانی و پاکستانی حضور فعالی دربرپایی عزاداری و سوگواری دارند و بیشتر این عزاداری‌ها نیز درپکن برگزارمی‌شود.


رسوخ فرهنگ عاشورا در قلب تمدن مادی‌گرای غرب


انگلیس

یکی از کشورهای اروپایی که مسلمانان در آنجا حضور فعال دارند انگلستان است؛ مسلمانان مقیم لندن و برخی شهرهای دیگر در روز عاشورا دسته های عزاداری راه انداخته و با نوحه‌سرایی و سینه‌زنی یاد و خاطره شهیدان کربلا را زنده ‌می‌کنند؛ در سال‌های اخیر با توجه به توسعه اسلام در انگلستان و حضور شیعیان مهاجر پاکستانی، ایرانی، هندی و افغانی در این کشور مراسم بسیار باشکوهی در دهه محرم برپا می‌شود.


قاره آمریکا

در سایه حضور دوستداران اهل‌بیتدر قاره آمریکا عزاداری ماه محرم به‌صورت باشکوهی برگزار می‌شود؛ حدود صد سال است که در شهرهای مختلف آمریکا عزاداران به سینه‌زنی و نوحه‌خوانی می‌پردازند، مسلمانان شهر«بورت» و«اسبانی» در آمریکای جنوبی هودج بزرگی از طلا و نقره با زیباترین نقش و نگار جهت عزاداری سیدالشهداء تهیه ‌می‌کنند و آن را در روز عاشورا به حرکت در‌می‌آورند و در این مسیر بسیاری ازمسیحیان و هندوها به مسلمانان ملحق‌ می‌شوند و همه پشت سر آن هودج قرار می‌گیرند.
در فرانسه، استرالیا و دیگر کشورهای جهان مراسم عزاداری توسط شیعیان مهاجر و مسلمانان بومی برگزار می‌شود و سال به سال بر شکوه آن افزوده‌می‌شود.


عاشورا در آلمان  

هر ساله مراسم عاشورا در مرکز اسلامی هامبورگ با شرکت عده کثیری که شمار‌ آن‌هابه دو هزار نفر می‌رسد برگزار می‌گردد. عده کثیری فقط به عشق امام حسین(ع) و اهل بیت ، روز تاسوعا و عاشورا در مرکز اسلامی هامبورگ حاضر می‌شوند. در روزهای تاسوعا و عاشورا در مرکز اسلامی اغلب مراسم با سخنرانی و در آخر عزاداری و سینه زنی برگذار می‌گردد و کم‌تر به خرافات آمیخته ‌است. در این روزها مسلمانان شیعه از شهرهای اطراف نیز تا 400 کیلومتری در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند و بعضی از آنها تا صبح در مسجد عزاداری می‌کنند.

قابل ذکر است که در روز عاشورای حسینی بعد از زیارت عاشورا و عزاداری، از جمعی در حدود دو هزار نفر پذیرایی به عمل می‌آید که ‌کلیه هزینه آن را تجار پرداخت می‌کنند در ضمن سالن مراجعات با پارچه های سیاه و اطلاعیه مربوط مزین می‌شود. در تمام مدت برنامه‌های سوگواری و قرآن به صورت نوار پخش می‌شود.


بلژیک

آن دسته از شیعیان که در بلژیک دارای تشکیلات مذهبی شناخته‌ شده هستند اجمالاً به شرح زیرند:

1. شیعیان عرب که عمدتاً مراکشی ، الجزایری ، تونسی و هستند

2. شیعیان ترک

3. شیعیان پاکستانی

4. شیعیان عراقی

 

  

عاشورا در دانمارک

شیعیان مقیم دانمارک از مهاجران کشورهای ایران ، عراق ، لبنان ، پاکستان و افغانستان هستند که عمدتاً پس از سال 1974 مهاجرت کرده‌اند . در این حسینیه‌ها هر ساله مراسم عاشورا و تاسوعا با قداست خاص خود و با نوحه‌خوانی و سینه‌زنی به سبک معمول جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌گردد.


 

پرتغال

همه ساله تاسوعا ، عاشورا و شام غریبان در محل « محمل شیعیان امام زمان (عج) در شهر آلمادا » واقع در نزدیکی لیسبون برگزار می‌شود در این مراسم پس از مداحی، سینه ‌زنی ، نوحه‌خوانی و سخنرانی نماز جماعت برگزار می‌گردد و در پایان حاضران اطعام می‌شوند .

تعداد تقریبی شیعیان شرکت کننده در این مراسم هشتاد نفر است که حدود پنجاه نفر آن‌ها مرد و سی نفر زن هستند .

مراسم به صورت سنتی و تاریخی برگزار می‌شود و آمیخته به خرافات نیست.

 


کانادا 

مراسم مختلف مذهبی مربوط به محرم در کانادا و در شهرهای مختلف هر ساله در روزهای دهه‌ی آغازین ماه محرم و سوگواری حضرت سیدالشهداء (ع) برگزار می‌گردد. هر گروه شیعه براساس آداب و سنن مرسوم مناسبت‌های مذهبی در کشور خویش به برگزاری مراسم مذهبی در کانادا نیز مبادرت می‌ورزد. البته شکل کلی و عمومی مراسمی که به شیوه‌ی مشترک میان شیعیان با ملیت‌های مختلف انجام می‌گردد با توجه به مقتضیات محیط برخی ویژگی‌های خود را نیز دارند.

برجسته‌ترین ویژگی مراسم عزاداری مشترک در میان جامعه‌ی شیعیان کانادا برگزاری مجالس سخنرانی است. محتوای این سخنرانی‌ها سعی بر این دارد که در این محافل بیشتر به وجه تاریخی و علمی مسئله عاشورا و درس‌های تاریخی آن پرداخته‌شود. مراسم عاشورا در کانادا شیوه‌ی مرسوم عزاداری شیعیان یعنی سینه‌زنی و نوحه‌خوانی نیز انجام می‌گیرد. البته اغلب این مراسم سوگواری در مکان‌های سرپوشیده و مراکز تجمع شیعیان مانند حسینیه‌های مختلف برگزار می‌شود. در پایان مراسم نیز پرچمی را به یاد امام حسین (ع) در برابر شهرداری تورنتو به اهتزاز در می‌آورند. یکی دیگر از ابتکارات این کشور تهیه و نصب پوسترهایی در معرفی امام حسین (ع) و قیام عاشورا در وسایط نقلیه‌ی عمومی شهر تورنتو است/ص.


[ چهارشنبه 92/8/15 ] [ 8:11 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

سالروز شهادت بانوی دوعالم رامحضر امام زمان(عج)ومسلمانان جهان وشیعیان داغدارتسلیت عرض می نمایم


[ دوشنبه 92/1/5 ] [ 7:43 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

 

الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم,عمرم,بهارم,را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دارو ندارم را گرفتند

برد در شب تا نبیند بی نقاب
ماه نورانی تر از خود، آفتاب
برد در شب پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب، شد ننگ شب

آب! بسوزد دلت/ خاک! شود خاک عزا بر سرت/باد! پریشان شوی/ چشم! الهی که بباری فقط/ پیش نگاه شما… مادر خورشید سوخت


[ دوشنبه 92/1/5 ] [ 7:11 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

 

روایت‌های زیادی از زندگی رهبرمعظم انقلاب و ساده زیستی ایشان وجود دارد. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی در خاطرات خود به این شیوه زندگی و تاکید حضرت آیت‌‍‌الله خامنه‌ی به خانواده خود در مورد زندگی عادی همچون مردم اشاره می‌کنند.

حجت‌الاسلام احدی از اساتید حوزه علمیه قم در یکی از خاطرات خود به ماجرای مراجعه همسر رهبرمعظم انقلاب به پزشک اشاره می‌کند و می‌گوید:

روزی در حسینیه جماران منبر رفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظم رهبری بیان کردم. بعد از سخنرانی، شخصی که خود را پزشک معرفی می کرد به من مراجعه کرد و گفت: اجازه بدهید من هم یک خاطره برای شما بگویم: روزی در مطب بیمارستان نشسته بودم، بیماران را ویزیت می کردم که خانم بسیار محجبه ای به همراه فرزندش به عنوان بیمار به من مراجعه کردند. پس از معاینه، قیافه فرزند مرا به فکر فرو برد، چون به مقام معظم رهبری شباهت فراوانی داشت.

از مادر آن نوجوان سؤال کردم که آیا شما با آیت الله خامنه ای نسبتی دارید؟ گفت: بله، من همسر  ایشان هستم. تعجب وجودم را فراگرفت، به خانم مقام معظم رهبری عرض کردم:  مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟

ایشان گفتند : خیر، آقا چنین کاری را اجازه نمی دهند و می گویند شما باید مانند سایر مردم، به بیمارستان مراجعه کنید.  زمانی که رفتند. من دیگر نتوانستم به کارم ادامه بدهم. سرم را روی میز گذاشتم و بسیار گریه کردم. من این خاطره را از زبان آن پزشک شنیدم. تمام مشخصات وی را به یاد دارم، اما با این حال از عالم بزگواری هم پرسیدم، ایشان نیز موضوع را تأیید فرمودند.


[ دوشنبه 92/1/5 ] [ 6:15 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]

 

غربی ها بخصوص آمریکایی ها از هوش و ذکاوتش مستاصل اند، چهره ای که شاید برای ایرانی ها ناشناخته باشد. این استیصال تا بدانجاست که یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا عاجزانه می‌گوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می‌خواهد؟!»

بعضی هاشان به او لقب "چهره  واقعا شرور"  را داده اند. 

مدتی است خبرهایی مبنی بر کاندیداتوری فرمانده سپاه قدس در دوره یازدهم انتخابات ریاست جمهوری انتشار یافته است هنوز خبری دال بر تائید یا رد آن در دست نیست. این خبر بیشتر از آن که در رسانه های داخلی مورد توجه قرار گیرد رسانه های غربی را به تکاپو انداخته است.


 سایت معاند و معلوم الحال "روزآنلاین" در بیان این خبر گفت: شایعات درباره کاندیداتوری قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه برون مرزی ایران(سپاه قدس) هم رفته رفته رنگ واقعیت به خود می گیرد و حضور رسانه ای او نیز طی روزهای اخیر بیشتر شده است."

"یونایتد پرس" نیز می گوید: "سردار قاسم سلیمانی" (فرمانده سپاه قدس) یک کاندیدای احتمالی برای نشستن به جای احمدی نژاد در سال 2013 است.
 
قاسم سلیمانی متولد 1335 در کرمان است در زمان پیروزی انقلاب شغل او بنایی بود و بعدها به عنوان پیمانکار سازمان آب مشغول به کار شد. پس از پیروزی انقلاب، به عضویت مجموعه «سپاه افتخاری» که به وسیله پدر شهید قاضی تاسیس شده بود، درآمد.
با شروع جنگ تحمیلی، راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجی‌های هم‌ولایتی‌اش شد و سپس لشکری از بسیجی‌ها تشکیل داد و به لشکر 41 ثارالله شهرت یافت.

وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت‌ امر خود در عملیات‌های زیادی از جمله، والفجر 8، کربلای 4، کربلای 5 و تک شلمچه حضور موثر داشت.

قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.

گفتنی است در روزهای بحرانی پس از فتنه 18 تیرماه 1378،از طرف 24 فرمانده سپاه پاسداران نامه‌ ای خطاب به رئیس جمهور دولت اصلاحات در برخی روزنامه‌ها ـ مثل کیهان و جمهوری اسلامی ـ منتشر شد که طی آن از خاتمی خواسته بودند واقعه 18 تیر را بطور جدی و اساسی بررسی کند و در برابر آن منفعلانه برخورد نکند. سلیمانی فرمانده سپاه قدس هم یکی از امضا کنندگان این نامه بوده است.

وی در سال 1376، از سوی امام خامنه‌ای ، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد. فرمانده سپاه قدس در 4 بهمن1389 درجه? سرلشکری دریافت کرد.

در بخشی از حکم سرلشکری سردار سلیمانی از سوی رهبر معظم انقلاب نوشته شده است: « سردار قاسم سلیمانی کسی است که خود بارها در جبهه به شهادت رسیده و شهید زنده انقلاب است.»

به گزارش خبرنگار بی باک، سرلشگر سلیمانی وقتی در کانون توجه رسانه ها و مسئولین غربی و صهیونیست ها قرار گرفت که مانعی در رسیدن به اهدافشان شد. پس از آن تمام توان خود را متمرکز کردند تا از او چهره ای خشن و هولناک به نمایش بگذارند.
بارها از جانب آمریکا متهم به دخالت در امور عراق شده ‌است. واشنگتن پست او را از مهمترین سیاست گذاران سیاستهای خارجی ایران می‌داند.

عمق بدبینی آمریکایی ها به سرلشگر سلیمانی در حدی بود که به گزارش نیویورک تایمز ژنرال دیوید پترائوس که برای دوره ای فرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق را به عهده داشت از او به عنوان "یک چهره واقعا شرور" نام می برد.

پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از احتمال ترور وی توسط دولت آمریکا پرده بر می‌داشت. بر اساس این خبر جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست استماع کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، گفت: چرا آنها را به قتل نرسانیم؟ آنها قریب به هزار آمریکایی را کشته‌اند، چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می‌دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آنها اعمال کنیم.

 همچنین رویل مارک گریچ از کارشناسان موسسه به دفاع از دموکراسی اظهار داشت: آنان به اندازه ما دارای منطق نیستند، فکر نمی‌کنم بتوانید بدون به قتل رساندن یکی از آنها، مرعوبشان کنید.
 قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر می‌کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!
 

سردار قاسم سلیمانی
 

به گزارش خبرگزاری فرانسه در ادامه این اظهارت برخی از نمایندگان آمریکایی اعلام کردند ما انجام هرگونه اقدامی درباره ایران را دور از ذهن نمی‌دانیم اما از ابراز موافقت با اظهارات جک کین سر باز زدند.

اما فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در پاسخ به تهدید ترور از سوی مقامات آمریکایی گفت: این تهدید نیست، کمک به شوقی قدیمی است. در پاسخ به افرادی که فکر می‌کنند با تهدیدها رعب بر ما حاکم می‌شود، می‌گویم خداوندا شهادت در راه خودت را به دست دشمنان دینت، نصیب من بگردان.

روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی می‌نویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می‌دانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده‌اند، می‌گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده‌اند.»

روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سی‌ام مارس 2008 گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیری‌ها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است. یکی از نخستین و مهمترین پیروزی‌های سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.

وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد که عراقی‌ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند. در حالی که امریکا حمایت شدیدی از نخست‌وزیر شدن ایاد علاوی می‌کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دموکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند.»

به گزارش روزنامه الشرق الاوسط به نقل از یک مقام ارشد امنیتی عراقی، سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به‌ویژه در منطقه حفاظت شده سبز بغداد (که سفارتخانه‌های غربی و عربی و ادارات و خانه‌های مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.


یکی از نمایندگان مجلس عراق که از دستیاران ارشد نوری المالکی هم هست، درباره سردار سلیمانی می‌گوید: «او فقط یکبار در این هشت ساله به عراق آمده است. او فردی است که آرام سخن می‌گوید و منطقی و بسیار مؤدب است. وقتی با او حرف می‌زنید، بسیار ساده برخورد می‌کند. تا زمانی که پشتوانه او را نشناسید، نمی‌دانید چه قدرتی دارد، هیچ کسی نمی‌تواند با او بجنگد.»
 
زلمای خلیل‌زاد، سفیر سابق امریکا در افغانستان نیز می‌گوید: «همان‌قدر که مقامات امریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می‌کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیری‌های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که می‌رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»

ژنرال دیوید پترائوس در نامه ای به رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا به میزان نفوذ سردار سلیمانی در عراق اشاره می کند.
او در ماه آوریل 2008 نوشت: "آنچه این هفته بیش از هر چیز ما را غافلگیر کرد احتمالا حادثه مربوط به دخالت مستقیم ایران در دسیسه های سیاسی در عراق بود."


علی آلفونه نیز، قاسم سلیمانی را بیش از آنکه با استعدادها و توانائی هایش تحلیل کند عملکرد او را با تفسیرهای واهی و مضحک کوچک جلوه داده و می گوید: انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس همزمان با قدرت گرفتن طالبان یک پیشامد محض نیست. او از این رو انتخاب شد که بومیِ یک روستای کوهستانی در کرمان بود و با نظام سیاسی جوامع قبیله ای به طور کلی و با جامعه افغانستان بویژه آشنایی نزدیک داشت. او با تجربه ای که از جنگ داخلی کردستان داشت نیز گزین? مناسبی بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سردار سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران وافغانستان تا پیش ز انتصابش به فرماندهی سپاه قدس تجرب? بی مانندی اندوخته بود.

او می گوید: "فرماندهان سپاه پاسداران در مورد تلاش هایشان در تبدیل تهدید حضور نظامی آمریکا به یک برتری استراتژیک صراحت داشتند، که شمار بالای تلفات نیروهای آمریکایی در عراق را توضیح می دهد."

 شایان ذکر است علی آلفونه در کشور دانمارک اقامت دارد و به عنوان استاد دانشگاه کپنهاگ فعالیت می کند. این در شرایطی است که وی به عنوان کارشناس مهمان یکی از مهم ترین مقاله نویسان موسسه امریکن انترپرایز بر ضد سپاه پاسداران است. آلفونه در ادعایی خود را به عنوان کارشناس برجسته امور سپاه پاسداران معرفی کرده است.

موسسه امریکن انترپرایز یکی از این اتاق های فکر است که اعضای آن از حامیان سرسخت مقابله با ایران هستند. این موسسه که در سال 1943 برای تحقیقات در زمینه سیاستگذاری کلان آمریکا پایه گذاری شد، یکی از مهم‌ترین و پرنفوذترین موسسات سیاستگذاری در آمریکا است که با سیاستمداران مرتبط با حزب جمهوری خواه و نومحافظه کار ارتباط گسترده‌ای دارد.
یکی از اقدامات مهم این موسسه در مورد ایران، استفاده از ایرانیان مقیم کشورهای غربی است که معمولا از مقالات آنان در سایت رسمی خود استفاده می کند. علی آلفونه یکی از این افراد است که تاکنون مقاله های متعددی بر ضد نظام جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران نگاشته است.




سرلشگر سلیمانی درباره خود چنین می گوید: "من قاسم سلیمانی فرمانده سپاه هفتم صاحب الزمان(عج) کرمان هستم. در سال 1337 در روستای قنات نمک از توابع کرمان به دنیا آمدم. دیپلم هستم و دارای همسر و دو فرزند، یکی پسر و یکی دختر، می‌باشم.

قبل از انقلاب در سازمان آب کرمان به استخدام درآمدم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اول خرداد سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم.

با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاه های کشور، مدتی از هواپیماهای مستقر در فرودگاه کرمان محافظت می کردم. دو یا سه ماه پس از شروع جنگ در قالب اولین نیروهای اعزامی از کرمان که حدود 300 نفر بودند عازم جبهه‌های سوسنگرد شدیم و به عنوان فرمانده دسته مشغول به کار شدم.

در روزهای اول ورود به جبهه، دشمن را قادر به انجام هر کاری می دانستم، اما در اولین حمله ای که انجام دادیم موفق شدیم نیروهای دشمن را از کنار جاده سوسنگرد تا حمیدیه به عقب برانیم و تلفاتی نیز بر آنها وارد کنیم که این امر باعث شد تصور غلطی که از دشمن در ذهن داشتم از بین برود. یادم می آید که پس از این حمله، شب‌ها وارد مواضع عراقی‌ها می‌شدیم.

بهترین عملیاتی که در آن شرکت کردم فتح المبین بود که آن زمان برای اولین بار به ما ماموریت داده شد که تیپ تشکیل بدهیم و من که مجروح هم بودم معاونت فرماندهی محور در جبهه شوش و دشت عباس را به عهده گرفتم. این عملیات از نظر بازدهی برای من بسیار شیرین و خاطره انگیز است، زیرا با اینکه از نظر سلاح بسیار در مضیقه بودیم اما به همت رزمندگان اسلام توانستیم حدود 3000 عراقی را به اسارت درآوریم.

 سخت ترین لحظه ها برای کسانی که مسئولیتی در جنگ داشتند، لحظه ای بود که همرزمان یا دوستان آنان به شهادت می‌رسیدند و این امر وقتی شدت بیشتری می یافت که آن شهید سعید به عنوان پایه و ستونی برای جنگ مطرح بود.

هنگامی که باقری و بقایی به شهادت رسیدند احساس کردیم که نقصی در جنگ به وجود آمده است. شهید باقری، بهشتی جبهه بود و کسانی امثال او، اهرم هایی در دست فرماندهان جنگ برای حل مشکلات و رفع فشارهای دشمن بودند.

بعضی مواقع شهادت یکی از فرماندهان به اندازه شهادت یک گردان در من اثر می گذاشت. شهید حاج یونس زنگی آبادی از این گونه افراد بود که امید لشگر ثارالله محسوب می شد. او همیشه مشتاق سخت ترین کارها در جبهه بود."


[ جمعه 91/12/25 ] [ 8:54 عصر ] [ سیدروح الله جعفری ] [ نظر ]
   1   2      >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب





بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 186574

☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼