ولایت،شهدا،بسیج |
زیباست جان سپردن با زخم های کاری شهید "عبدالرحمان آصفی" سال 1342 در یکی از محلههای شهرستان خوی به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی، در هنرستان شهید رجایی به تحصیلات خود ادامه داد . او تا پایان تحصیلات متوسطه در سپاه خدمت می کرد که بالاخره بعد از اتمام درس به طور فعال تر در سپاه مشغول به خدمت شد . پس از مدتی خدمت در سپاه، به عنوان مسئول آموزش بسیج خوی انتخاب و در این پست نهایت تلاش و کوشش را از خود نشان داد . وی در کنار مسئولیت هایش عاشق جبهه و شهادت بود. چنان که به علت کارایی خوب ایشان، مسئولین سپاه مانع از رفتن او به جبهه می شدند و او در یک فرصت مناسب یک ماه مرخصی استحقاقی گرفت و به سوی جبهه روانه شد و در عملیات مسلم بن عقیل فرماندهی یکی از گردان های لشگر 31 عاشورا را به عهده گرفت و با رشادت هرچه تمامتر در این حمله شرکت کرد و بر اثر اصابت ترکش خمپاره به چشم چپش بینایی خود را از دست داد. با این وجود بعد از معالجه چشمش از خدمت به نظام عقب نماند و در سپاه ماکو به عنوان فرمانده عملیات و سپس مسئول بسیج خدمت میکرد . مردم محروم منطقه خدمات عبدالرحمان را هنوز هم به یاد دارند. در ادامه خدمت خالصانه اش آخرالامر به عنوان مسئول بسیج نقده در شب شنبه مورخه 1362/4/6 به همراه دو تن دیگر از برادران هدف گلوله های عناصر پلید ضدانقلاب قرار گرفت و مظلومانه شهید شد. وی آنقدر عاشق شهادت بود که در جواب یکی از برادران که به ایشان گفته بود چرا شما دنبال شهادت میروید ولی شهادت از شما می گریزد، اظهار نموده بود: وا... همین طور است ولی اصلش شاید این باشد که من لیاقتش را ندارم. قسمتی از وصیت نامه شهید: در آگهی مجلس ترحیم اسمم را ننویسید و عکسم را نزنید تا یادی از شهدای گمنام باشد و سر قبرم اسمم را ننویسید مرا در نزد شهیدی دفن کنید اما اگر جسدم نرسید بسیار خوشحال شده و آرزوی پیروزی اسلام را بکنید [ شنبه 90/11/1 ] [ 12:27 صبح ] [ سیدروح الله جعفری ]
[ نظر ]
|
☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼ |
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |