شاید بهتر باشد بگوییم اگر رهبری فرمودند: «این انقلاب بینام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست»، امام هم فرمودند: «آقای خامنهای برای رهبری صلاحیت و شایستگی دارد.»
بیست ودوسال از انتخاب قاطع حضرت آیت ا... خامنهای (مدظلهالعالی) توسط مجلس خبرگان در روز چهاردهم خرداد 1368 می گذرد. این انتخاب فرخنده، ضمانت بخش و تداوم دهنده آرمانهای انقلاب، ارزشهای اصیل اسلامی، استمرار خط امام خمینی(ره) بالندگی و پویایی و اقتدار انقلاب اسلامی بود.
درباره معمار کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با «انقلاب اسلامی» به «مرد قرن» و «پدیده خمینی» معروف شدند، گفتنیها فراوان است.
حضرت امام(ره) سه جلوه مهم از رهبری در انقلاب را برخوردار بودند: مرجعیت دینی، فرماندهی کل قوا و رهبری سیاسی. این سه مولفه از او یک رهبر فراکاریزما ساخته بود.
اندیشه سیاسی امام متکی بر سه محور نفی سلطنت، تبیین نظریه ولایت فقیه و نقد مشروطیت در حوزه کنار گذاشتن روحانیت، استوار بود.
مردمی کردن مبارزه سیاسی، مذهبی کردن مبارزه، حفظ اتحاد و انسجام و پرهیز از اختلافات و بالاخره پرهیز از اعمال مشی مسلحانه را باید از مهمترین روش ها و استراتژی های مبارزه سیاسی حضرت امام(ره) برشمرد.
امام در مقام تئوریسین و نظریه پرداز انقلاب، استاد بسیاری از رهبران انقلاب از جمله حضرت آیت ا... خامنه ای(مدظلهالعالی) بودند. امام با انقلاب اسلامی دنیا را تکان دادند و به مشهورترین چهره جهانی در سالهای پایانی قرن بیستم تبدیل شدند.
اگر تحــولات نظام جمهــوری اسلامی را از ابتدا تاکنون به چهــار دوره: دوره انتقـــال قــدرت (1362-1357)، دوره تثبیت (1368-1362)، دوره بازســازی (1376-1368) و بالاخره دوره توسعه سیاسی (از 1376 تاکنون) تقسیم کنیم، رهبری و حیات حضرت امام(ره) در دو دوره اول و دوم بوده است.
درگیریهای داخلی، تجزیه طلبی ها، کودتاها، آغاز جنگ تحمیلی، رفراندوم قانون اساسی، همه پرسی جمهوری اسلامی، تسخیر لانه جاسوسی در سیزدهم آبان 1358 و بحران گروگانگیری، تشکیل شورای انقلاب، تشکیل دولت موقت بازرگان و استعفای آن، عزل بنی صدر بهعنوان اولین رییسجمهور، ترورهای منافقین و حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی و ریاست جمهوری، شهادت رهبران انقلاب از جمله استاد شهید مرتضی مطهری، تعطیلی دانشگاهها و آغاز انقلاب فرهنگی، پذیرش قطعنامه 598 و آتشبس ایران و عراق، محاصره اقتصادی ایران، عزل آیت ا... منتظری از قایم مقامی رهبری و... را می توان از مهمترین حوادث و رخدادهای دوران رهبری حضرت امام خمینی(ره) برشمرد.
در حالیکه حضرت آیت ا... سیدعلی خامنه ای(مدظلهالعالی) از پیشگامان انقلاب اسلامی و نهضت اسلامی پانزدهم خرداد به رهبری حضرت امام بودند، اما به هنگام رهبری، شاگردی حضرت امام(ره) را از بزرگترین افتخارات حیات خود می دانند.
معظم له در زمان حیات امام(ره) نماینده ایشان در شورای عالی دفاع و با حکم حضرت امام(ره)، امام جمعه تهران بودند.
انتخاب آیت ا... خامنهای که با رای قاطع مجلس خبرگان رهبری در چهاردهم خرداد 1368 به جانشینی حضرت امام برگزیده شدند، بهدلیل درس آموزی استکبار از جایگاه و شأن حضرت امام بهوسیله امپراطوری رسانهای و بنگاههای سخن پراکنی و شبکه های ماهوارهای در بایکوت خبری جهانی قرار گرفت تا اندیشه ها، افکار و نظریات این رجل الهی چون سلف صالح، بنیاد استکبار را نلرزاند.
این در حالی است که الطاف الهی همواره شامل حال رهبر بوده و هست و امروز مردم جهان، تشنه افکار و اندیشه های ایشان هستند.
از سوی دیگر، دوران رهبری آیت ا... خامنهای مقارن با دوران بازسازی اقتصادی و نیز توسعه سیاسی بوده است.
ریاست جمهوری هشت ساله هاشمی رفسنجانی و سیاست های تعدیل اقتصادی، ریاست جمهوری هشت ساله سیدمحمد خاتمی و سیاست های توسعه سیاسی، عملیاتی کردن صلح ایران و عراق، تشکیل رسمی مجمع تشخیص مصلحت نظام و نهایی کردن فعالیت های شورای بازنگری قانون اساسی که براساس آن قید مرجعیت از شرایط رهبری حذف و تمرکز اختیارات به رییسجمهور اعطا شد، پست نخستوزیری حذف و شوراها چون شورای عالی قضایی نیز منحل گردید.
حادثه یازده سپتامبر در آمریکا، حوادث هجدهم تیر 1378 دانشگاه، اشغال عراق و افغانستان، جنگ آمریکا علیه صدام در خلیج فارس و بحرانها و چالش های متعدد دیگر را باید در زمره رخدادهای این دوران برشمرد. یکم) اشتراک در گفتمان امام و رهبری نقش بی بدیل در فرهنگ سازی، رفتارسازی و نهادینه کردن ارزشها و مقابله با چالش ها و بحرانها داشته است.
گفتمان اصولگرایی رهبری همان گفتمان انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است. اگر محور گفتمان انقلاب اسلامی در حیات حضرت امام خمینی(ره)، «دفاع مقدس و ارزشها» بود، محور گفتمان اصولگرایی رهبری، «عدالت خواهی و فسادستیزی» بوده است.
در میان عناصر و مولفه های مشترک این گفتمان ها، مواردی چون: آخرت گرایی، دنیاگریزی، خداباوری، مردم سالاری، شهادت طلبی، ایثارگری، شجاعت، خرد جمعی، مخالفت با استبداد رای و یکه سالاری، شایسته سالاری امور، تقدم منافع جمعی بر منافع فردی و باندی، بیگانه ستیزی و استکبارستیزی، تولی و تبری (دوست و دشمن شناسی) توکل، اخلاص، توانستن، مقابله با جمود و تحجر و تجدیدنظرطلبی و... را باید مورد تاکید قرار داد.
دوم) در راهبردها و استراتژیهای امام(ره) و رهبری، اشتراکات جالبی وجود دارد. امام راهبرد جنگ را با نامگذاری دفاع مقدس، بعد ارزشی و اعتقادی و جهادی دادند.
آن را جنگ حق و باطل نامیدند و نبرد را صبغه کاملا ایدئولوژیک بخشیدند. اگر چه امام، سالها را چون رهبری نامگذاری خاص نمی کردند، اما در طول هشت سال جنگ ظالمانه، اولویت را به آن دادند و همه نیروها، امکانات و ظرفیت کشور را به سمت آن بسیج کردند.
هرچند در نگاه راهبردی امام «روز جهانی قدس» برای بسیج اسلام و جهان بشریت علیه اسراییل بود؛ اما با این همه، هنگامی که برخی نغمه ها در دوران جنگ در راستای بسیج مردم جهت دفاع از قدس و جنگ با اسراییل مطرح شد، امام فرمودند: «راه قدس از کربلا می گذرد.»
بیشک دستاوردهای بزرگ کنونی انقلاب مرهون نگاه راهبردی امام و رهبری است.
تکیه بر نیروهای خودی، تبدیل هر ناممکن به ممکن و اینکه «ما می توانیم»، لزوم چاره اندیشی برای اقصاد بدون نفت، تاکید بر هوش و استعداد ایرانی و توانایی رسیدن به مدارج و قله های رفیع علم و دانش، اهتمام بر نظم و انضباط، وجدان کاری، آزادی، مردم سالاری، جمهوری اسلامی و... را باید از عناصر و مولفه های مشترک در استراتژی و راهبرد امام و رهبری برشمرد.
اگر امام جنگ را نبرد حق و باطل می دانستند و نبرد تا رفع فتنه در جهان و نابودی صدام را مقصد نهایی برمی شمرند، مقام معظم رهبری با سقوط صدام و روی کار آمدن حکومت مردمی در عراق، حمایت از ملت مظلوم عراق و همکاری برای سازندگی را راهبرد سیاست خارجی قرار دادند.
پس از جنگ سیوسه روزه که مصاف نفس گیر حزب ا... لبنان و ارتش اسراییل با حمایت استکبار بود، رسانه های غربی اعتراف کردند که اینها از ثمرات انقلاب اسلامی و سیدحسن نصرا... که شاگرد آیت ا... خامنهای است، حاصل شده است.
سوم) امام و رهبری هر دو بر مقوله «فرهنگ» بهعنوان اولویت ها تاکید داشتند. امام «فرهنگ را پایه شقاوت و سعادت یک ملت» می دانستند و رهبری «فرهنگ را فضای تنفس برای جامعه» برشمردند.
این اقدام در برابر چالش های نظری که فرهنگ را عنصری دست چندم در برابر توسعه اقتصادی و سیاسی قلمداد میکردند، ارایه شد.
اوج بحرانها و چالش های داخلی دوره امام در کودتاها، تجزیه طلبی ها، خودمختاری ها، ترورهای سازمان منافقین، بحران سازی لیبرال ها و فتنه باند مهدی هاشمی و ارتباط با آیت ا... منتظری که قایم مقام رهبری بود، قرار داشت.
تدبیر و طراحی امام برای مقابله با این بحرانها و خنثی کردن آن، همراه با اطلاع رسانی، روشنگری و دعوت ضمن موعظه بود. آنگاه که پاسخ مناسب دریافت نمیشد، نکوهش و هشدار بود. در مرحله سوم، دعوت و فراخوان از مردم برای مقابله با توطئه ها بود.
امام بارها و بارها منافقین را نصیحت و موعظه کردند که به دامن اسلام برگردند.
آنگاه که منافقین دست به اسلحه بردند، مبارزه مسلحانه و ترور مردم و مسئولان را پیشه کردند، امام فرمودند: «خطر منافقین از کفار بدتر است.» و یا هنگامی که جبهه ملی لایحه مجازات اسلامی یا همان «قصاص» را غیرامروزی، غیربشری و اجراناپذیر برشمرد، امام جبهه ملی را «مرتد» اعلام کرد و مردم را برای مقابله با آنها به خیابان فرا خواند.
در جریان آقای منتظری، بارها و بارها با نصیحت و موعظه و تذکر مبنی بر «اصلاح بیت» و لزوم «جداسازی مرزها» سخن گفتند و هنگامی که مشاهده کردند منتظری راه دیگری را در پیش گرفته است، «فرمان عزل» وی را صادر کردند و به برخی از سران نظام فرمودند: «این غایله را باید من در زمان خودم حل کنم وگرنه ده سال بعد مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.»
بهرغم این دوراندیشی، درست ده سال پس از عزل منتظری از قایم مقامی رهبری توسط حضرت امام خمینی(ره)، شاهد غایله دیگری از وی بودیم که رهبری با سرپنجه تدبیر و حضور مردم آن را حل کردند.
علاوهبر این، باید از مسئله هسته ای، رادیکالیسم سیاسی برآمده از دوم خرداد 1376 از جمله حادثه کوی دانشگاه در هجدهم تیر 1378 که رهبری آن را «جفا به دانشجو و ضربه از پشت بر خود» تعبیر کردند، یاد کنیم.
فراموش نکنیم رادیکالیسم سیاسی، محصولی تلخ از حماسه دوم خرداد بود. تحصن نمایندگان مجلس ششم، استعفای استانداران، وزرا و مقامات دولتی در حمایت از تحصن نمایندگان، کنفرانس برلین و حضور جمعی از سیاسیون و بهاصطلاح روشنفکران و همراهی با ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی را بهعنوان شاهد مثال می توان بیان کرد.
رهبری تلاش کرد چون مقتدای خویش حضرت امام(ره)، با نصیحت و موعظه، رادیکالیسم و افراطی گری را به حاشیه براند، اما افسوس که گوش شنوایی در کار نبود. کار بهجایی رسید که حجتالاسلام والمسلمین کروبی، رییس مجلس ششم، در اعتراض به افراطی گری های دوره اول شورای شهر تهران که همگی از عناصر دوم خردادی بودند و هر روز با هم جنگ و دعوا داشتند و در طول چهار سال بیش از پنج رییس عوض کردند، گفت: «شورای شهر تهران آبروی اصلاح طلبان را برده است.»
رویکرد رهبری در برخورد با این چالش ها و بحرانها علاوهبر ارشاد و موعظه، چون همیشه دعوت از مردم برای حضور در صحنه بود. تظاهرات و راهپیمایی بزرگ و با شکوه بیستوسوم تیرماه 1378 در سراسر کشور را که نماد پیوند رهبری و امت بود، همگان بهیاد دارند.
چهارم) از مشابهت های مهم و بیبدیل امام و رهبری، مراقبت از مرزهای عقیدتی بود. امروزه در عصر جهانی شدن که بحران معنا بروز کرده است و مرزهای جغرافیایی در نوردیده شده، مفاهیم در فضا، معنا و مفهومی دیگر یافته اند.
بهعبارت دیگر، مکان، زمان، فضا و جغرافیا بهنوعی چون گذشته نقش آفرین نیستند و نهتنها واژگان و مفاهیم و فرهنگ بومی و ملی، به میدان داری نمی پردازند بلکه کشورها، داوطلبانه بخشی از استقلال ملی خود را به نهادهای فراملی واگذار می کنند و این تأثیر جهانی شدن است.
در این هنگامه، اهتمام حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بر حفظ هویت خودی، استقلال و حل چالش های نظری در راستای پاسداری از سنگر های ایدئولوژیک، مثالزدنی است.
امام خمینی، جمهوری اسلامی را بهعنوان بهترین الگو و مدل حکومتی معرفی کردند و نهتنها تن به جمهوری دموکراتیک حتی جمهوری دموکراتیک اسلامی که برخی آن را رژیم مطلوب حکومتی معرفی می کردند، ندادند، بلکه فرمودند: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم.»
امام برای نشان دادن توانایی و کارایی جمهوری اسلامی با تلفیقی از فقه سنتی بر پایه اجتهاد پویای فقها، به بن بست شکنی مشکلات با تکیه بر احکام اولیه و ثانویه پرداختند و مبتنی بر مقتضیات زمان و مکان، جامعیت و توانایی اسلام در اداره جامعه را نشان دادند؛ در حالیکه با هرگونه التقاط، تجدیدنظرطلبی و واپسگرایی نیز مخالفت داشتند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره به تبیین این خط امام خمینی(ره) بهعنوان مسیر جمهوری اسلامی تاکید نموده و مردم سالاری دینی را که ترجمان جمهوری اسلامی امام است، بهعنوان بهترین مدل در مقایسه با سایر مدلهای حکومتی بهخصوص دموکراسی لیبرال، برای اداره جوامع معرفی کردهاند.
رهبری برای حفظ مرزهای عقیدتی از واژه «خودی و غیرخودی» در ادبیات سیاسی استفاده کردند و معتقدان و ملتزمان به اسلام، انقلاب، امام و ولایت فقیه و رهبری را خودی نامیدند و دایره محدود ذوب شدگان در ولایت را به کنار زدند و چتر فراگیر رهبری را بر همه گستراندند.
رهبری همواره تأکید کردهاند که «اصلاح طلبی و اصولگرایی» توامان لازم و ملزوم یکدیگرند و از لوازم آن پایبندی به قرائت اسلامی و نه آمریکایی از اصلاحات است. بی گمان حفظ خط، جهت و زاویه انقلاب اسلامی را که دغدغه مشترک امام و رهبری بوده است، باید از بزرگترین اشتراکات این دو بزرگوار برشمرد.
پنجم) غیرسیاسی شدن دانشجویان از جمله چالش هایی بود که برخی تفکرات متحجرانه و واپسگرایانه آن را دنبال می کردند. امام در برابر این تفکر که دانشجویان نباید فهرست انتخاباتی بدهند و کار سیاسی کنند، بهشدت ایستادند و با آن برخورد کردند.
امام پس از شهادت استاد مطهری، آیت ا... خامنهای را به نمایندگی خود برگزیدند تا در مسجد دانشگاه تهران با دانشجویان سخن بگویند و به پرسشهای آنان پاسخ دهند.
این نگاه و رویکرد امام بود که از دانشجویان، کادری برای اداره انقلاب در جهاد سازندگی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در خطوط مقدم دفاع مقدس ساخت و همین نگاه و رویکرد رهبری نیز به بازتعریف نهاد نمایندگی در دانشگاهها و تقویت آنها پرداخت و با دیدارها و ملاقاتهای مستمر با دانشجویان، حلقه اتصالی درست کرد تا میان رهبر و دانشجو، فاصلهای نباشد.
ایشان به هنگام شنیدن زمزمه هایی مبنی بر عدم مداخله دانشجویان در امور سیاسی فرمودند: «خدا لعنت کند کسانی را که نمی خواهند دانشجویان ما سیاسی باشند.»
اینها تنها قسمتی از اشتراکات شیوه مدیریتی و گفتمان امام خمینی و حضرت آیتا... خامنهای بود.